loading...

miraculos -fan love

بازدید : 541
شنبه 30 آبان 1399 زمان : 2:37

بازدید : 367
پنجشنبه 14 آبان 1399 زمان : 21:40

ولپینا برامون دست زد و گفت : افرین افرین
بعد تو فلوتش سوت زد و کلی کپی از خودش رو ظاهر کرد
لیدی باگ یویوشو به سمتشون پرت کرد
یکی یکی ناپدید شدن اما اخرین ولپینا یویو لیدی باگو گرفت کشیدو گفت : من توهم نیستم اما قراره کابوست باشم
بعد یویورو کشید عقب و لیدی باگ روی زمین افتاد
سریع بلند شد
ولپینا دوباره توی فلوتش فوت کرد و کپی‌هاش ظاهر شدن
لیدی باگ : ولپینا‌ی واقعی داشت فرار می‌کرد دویدم دنبالش
کت درگیر مبارزه با توهم ولپینا بود و اصلا متوجه ولپینای واقعی نشد
ولپینا دوید سمتم اما به یک لگد پرتش کردم رو زمین بعد هم رفتم بالای سرش
یادم بود دفعه‌ی قبل اکوما تو گردنبدش بود خواستم گردنبند رو در بیارم اما دیدم چیزی تو گردنش نیست تعجب کردم ولپینا از فرصت استفاده کرد غلطی زد و جاهامون عوض شد خواست گوشوارمو دربیاره که نور خورشید تابید و تو صورتش و احساس کردم شیئی توموهاش درخشید همون لحظه کت به دادم رسید و ولیپینا رو عقب انداخت
+تو حالت خوبه بانوی من
* اره خوبم
ولپینا :

پس از باران ~ p4

تعداد صفحات : 1

آرشیو
آمار سایت
  • کل مطالب : <-BlogPostsCount->
  • کل نظرات : <-BlogCommentsCount->
  • افراد آنلاین : <-OnlineVisitors->
  • تعداد اعضا : <-BlogUsersCount->
  • بازدید امروز : <-TodayVisits->
  • بازدید کننده امروز : <-TodayVisitors->
  • باردید دیروز : <-YesterdayVisits->
  • بازدید کننده دیروز : <-YesterdayVisitors->
  • گوگل امروز : <-TodayGoogleEntrance->
  • گوگل دیروز : <-YesterdayGoogleEntrance->
  • بازدید هفته : <-WeekVisits->
  • بازدید ماه : <-MonthVisits->
  • بازدید سال : <-YearVisits->
  • بازدید کلی : <-AllVisits->
  • کدهای اختصاصی